
نشست فرهنگی، طنز پایدار و جهانی، دانشگاه شهید رجائی، از چپ: فرامرز آشنای قاسمی (طنزپرداز)، عباس احمدی (مترجم) و محمد حسین نیکونژاد (معاون فرهنگی دانشگاه)، خرداد ۱۳۹۴٫
خرداد ۱۳۹۴
به گزارش اختصاصی شیرین طنز ، نشست طنز تحت عنوان “طنز پایدار و جهانی”در روز دوشنبه ۱۸ خرداد جاری با حضور دکتر فرامرز آشنای قاسمی، دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی و نویسنده کتاب “مجموعه آثار فکاهی – طنز”،به همراه مترجم اصلی این کتاب با نام (Humorous-Satirical Works) ، یعنی جناب آقای عباس احمدی و جمعی از اساتید و کارکنان، در سالن شهید باهنر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه جناب آقای مهندس نیکونژاد معاون فرهنگی دانشگاه ضمن عرض خیر مقدم به حضار در جلسه توضیحاتی را در مورد کتاب و اینکه کتاب مورد بحث در سایت آمازون عرضه و به فروش نیز رسیده است ارائه فرمودند. پس از آن آقای دکتر فرامرز آشنای قاسمی گفتند: برای اینکه بهتر مفهوم طنز پایدار و جهانی را بیان کنم، این نشست را با ذکر دو خاطره شروع میکنم.
خاطره اول:
در اوایل سال ۱۳۷۳ که دانشجوی کارشناسی ارشد و در عین حال، مترجم و عضو هیأت تحریریه نشریات “گل آقا” بودم، آگهی صفحه اول یکی از روزنامهها، مبنی بر فراخوان ادبی دانشجویان کشور، توجهم را به خود جلب کرد. به ویژه آنکه در آن فراخوان ذکر شده بود که برای نخستین بار آثار طنز نیز بررسی و به نفرات برتر هدایایی تقدیم خواهد شد. لذا اقدام به ارسال آثارم کرده و منتظر اعلام نتایج شدم. اما زمان اعلام نتایج، نامی از برندگان بخش طنز نبود. لذا اقدام به تماس تلفنی کرده و جویای علت عدم اعلام برنده بخش طنز شدم. در کمال تعجب این پاسخ را شنیدم که چون تنها یک نفر در این بخش شرکت کرده بود، با وجود کیفیت بالای کار ایشان، از اعلام نام برنده در این بخش منصرف شدیم! وقتی نام آن یک نفر را جویا شدم، مسلما نام آن فرد بجز نام خودم نبود.
وقتی در پاسخ گفتم، فکر نمیکنید اگر آن یک نفر را به عنوان برنده اعلام میکردید، شاید تشویقی برای سایرین بود تا در سالهای بعد در این رقابت شرکت کنند؟ وی پس از اندکی تفکر گفت، بلی انگار راست میگویید، اما این نکته آن موقع به ذهن مان نرسید! بلی، این چنین بود که بنده از کسب عنوان نخست در نخستین مسابقه طنز دانشجویی کشور محروم شدم! و حالا آن شرایط را مقایسه نمایید با اینکه اگر الان حتی در یک دانشکده در یکی از شهرستانها یک مسابقه طنز بگذارد، به احتمال زیاد دهها نفر در آن شرکت میکنند. این دو چیز را نشان میدهد، یکی افزایش علاقه مردم به ژانر طنز و دیگر اینکه، چون افراد حاظر در فراخوان طنز سال ۷۳ شرکت نکرده بودند، با اضافه کردن این بیست سال به سن آن زمان این افراد، میتوان حدودا حدس زد که ما اکنون دارای خیل عظیمی طنزپرداز در محدوده سنی بیست تا سی و پنج سال رو به رو هستیم. با شرکت در همایشها و برنامههای مختلف مرتبط با طنز، این مساله بیش از پیش اثبات میشود.
خاطره دوم:
در همان سال ۷۳، که من در کنار نوشتن طنز، به عنوان مترجم نشریات “گل آقا” نیز فعالیت داشتم، به ذهنم رسید که در کنار ستون “از مطبوعات خارجی” که مسئولیت آن بر عهده خودم بود و در آن مطالبی را از نشریات خارجی ترجمه و قرار میدادم، ستونی مشابه در یکی از روزنامههای انگلیسی زبان داخل راهاندازی کنیم و در آن منتخب طنز نشریات “گل آقا” را قرار دهیم. این پیشنهاد به سرعت توسط آقای صابری “گل آقا” تأیید و انجام آن نیز به عهده خودم محول شد! متاسفانه پس از خواندن هزاران مطلب موجود در شمارههای مختلف نشریات “گل آقا”، تعداد مطالبی که واقعا توسط مخاطب خارجی قابل فهم باشد، به زحمت به بیست عدد رسید و چون بیش از هشتاد درصد مطالب از خود من بود، مسلما این طرح در نطفه عقیم ماند! متاسفانه الان نیز وضع چنین است! یعنی بیش از نود و نه درصد آثار مطبوعات و حتی کتب طنز ایران، قابلیت ترجمه به زبان بیگانه را ندارند!
نتیجه:
با وجود افزایش شدید کمیت طنزپردازانمان، عموما این عزیزان توجهی به خلق آثار پایدار و جهانی ندارند. البته وضعیت کاریکاتوریستهایمان تا حدی متفاوت است. زیرا کاریکاتوریستها با دیدن آثار هنرمندان خارجی، با کار آنها آشنا شده و به مرور میتوانند همانند آنها آثار ماندگار و جهانی بیافرینند. اما این امر برای نویسندگان و شعرای حوزه طنز، به مراتب دشوارتر است. زیرا مسلما خواندن یک اثر از دیدن آن دشوارتر و نیازمند به دانستن آن زبان بیگانه است، چه برسد به خلق یک اثر به زبانی غیر از زبان مادری!
به همین خاطر بر آن شدم که این مساله را برای عموم طنزپردازان کشورمان برجسته نمایم، و از آنها بخواهم که در کنار خلق آثار روزمره و عموما خبری خود، بخشی را نیز به ارائه آثار پایدار، یعنی آثاری که بیست سال بعد هم خواننده به راحتی مطلب را متوجه شود و نیز طنز جهانی، یعنی طنزی که پس از ترجمه به سایر زبانها، مردم دیگر کشورها نیز متوجه آن شوند، بپردازند. خوشبختانه در نشست طنزی که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان در اردیبهشت سال جاری در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، همراه با رونمائی از کتابهایم برگزار شد، بنده تا حدی توانستم در این امر گام بردارم. البته من اصلا نمیگویم که طنزپردازان کشورمان از پرداختن به طنز خبری غافل شوند، هرگز. چون طنزهای خبری یکی از محبوبترین انواع طنز در جهان است. بلکه منظورم این است که این عزیزان، حتی اگر شده ده درصد از انرژی خود را صرف ارائه طنزهای ماندگار و جهانی (دست کم خبری ماندگار و جهانی) کنند تا ما در زمینه طنز مکتوب هم بتوانیم در میان طنزپردازان جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم.
در ادامه آقای عباس احمدی مترجم کتاب توضیحاتی را در مورد ترجمه این اثر ارائه کردند. ایشان دلایل زیر را به عنوان عوامل اصلی عدم ترجمه آثار ادبی و به ویژه آثار طنز فارسی به زبانهای دیگر ارائه کردند:
– علاقه ناشران داخلی به چاپ کتاب به زبان فارسی
– تصور اشتباه در مورد ترجمه ناپذیری برخی مطالب طنز
– پراکندگی جغرافیایی مخاطبان زبان انگلیسی
– مرز بندی میان طنز محلی و گذرا و طنز جهانی
– نا آشنا بودن آثار طنز ایرانی برای ناشران خارجی
– سرمایه گذاری در آثار طنز در قالب چند رسانهای به جای مکتوب
– عدم حضور نویسنده در فرآیند ترجمه برای مشورتگیری
– مترجم ادبی حتما باید بومی زبان مقصد باشد
– تک جهتی بودن مهارت اکثر مترجمان (انگلیسی به فارسی)
– تمرکز مترجمان بر روی آثار آسان و زود بازده
بعد از توضیحات ایشان جلسه پرسش و پاسخ انجام شد و حضار سوالاتی را پیرامون موضوعات مختلف مطرح کردن که مولف و مترجم به آنها پاسخ دادند.